English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flat pack U بسته مسطح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evolute U بسط منحنی مسطح وابسته به منحنی مسطح بعقب برگشته
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet U بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
plane U مسطح
planed U مسطح
planes U مسطح
planing U مسطح
flat U مسطح
flattened U مسطح
plainest U مسطح
plainer U مسطح
plain U مسطح
even U مسطح
flattest U مسطح
planar U مسطح
leveled U مسطح
tabulates U مسطح
tabulated U مسطح
levelled U مسطح
tabulate U مسطح
level U مسطح
plains U مسطح
levels U مسطح
flatly U بطور مسطح
portfolios U کانتینر مسطح
portfolio U کانتینر مسطح
tabulated U مسطح کردن
rase U مسطح کردن
plane wave U موج مسطح
square planar U مسطح مربعی
tabulates U مسطح کردن
campaigned U زمین مسطح
campaigning U زمین مسطح
campaigns U زمین مسطح
piggybacks U واگن مسطح
area weight balance U ترازوی مسطح
plane figure شکل مسطح
tabulate U مسطح کردن
arch flat U طاق مسطح
planar configuration U پیکربندی مسطح
flat ground U زمین مسطح
planar complex U کمپلکس مسطح
level U مسطح کردن
planing U صاف مسطح
leveled U مسطح شدن
level point U نقطه مسطح
level land U زمین مسطح
leveled U مسطح کردن
level U مسطح شدن
flatfoot U مسطح شدن کف پا
flatbed scanner U پویشگر مسطح
flatbed plotter U رسام مسطح
planes U صاف مسطح
levelled U مسطح کردن
flat pass U رخده مسطح
flat roof U بام مسطح
flatware U فروف مسطح
piggyback U واگن مسطح
levels U مسطح شدن
levels U مسطح کردن
map chart U نقشه مسطح
plane U صاف مسطح
levelled U مسطح شدن
planed U صاف مسطح
flat weld U جوش مسطح
campaign U زمین مسطح
plateau U زمین مسطح
plateaux U زمین مسطح
plateaus U زمین مسطح
flat arch U قوس مسطح
clearing U مکان مسطح
clearings U مکان مسطح
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
trigonal planar molcule U مولکول مسطح مثلثی
to level off U مسطح شدن [ناحیه ای]
plane U سطح تراز مسطح
planed U سطح تراز مسطح
plane polarized light U نور قطبیده مسطح
planing U سطح تراز مسطح
planes U سطح تراز مسطح
flat panel display U صفحه نمایش مسطح
tringular planar molecule U مولکول سه گوش مسطح
door panel U بخش مسطح درب
plano concave lens U عدسی مسطح- مقعر
planisphere U جهان نمای مسطح
plano convex lens U عدسی مسطح- محدب
tableland U زمین هموار و مسطح
terraced roof U پشت بام مسطح
linear polarized light U نور قطبیده مسطح
plain gypsum lath [توفان سنگ و گچ مسطح]
flat bed plotter U رسام با بستر تخت مسطح
rafts U دگل قایق مسطح الواری
sinusoidal projection U نقشه جهان نمای مسطح
boarded U تخته یا مقوا ویاهرچیز مسطح
board تخته یا مقوا و یا هرچیز مسطح
raft U دگل قایق مسطح الواری
holm U زمین مسطح وپست نزدیک رودخانه
planation U مسطح شدن زمین در اثر فرسایش
platelet U جسم مسطح و کوچک بویژه پلاکتهای خونی
plasma panel display U وسیله نمایش مسطح باحبابهای کوچک نئون
diaper U [نقش های تزئینی روی سطح صاف و مسطح]
mortarboard U کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
mortarboards U کلاه مسطح چهارگوش و مشکی رنگ که اساتید و فارغ التحصیلان بر سر میگذارند.
conical flow U تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
gas plasma display U صفحه نمایش مسطح که براساس اصولی هماننداصول تابلوهای نئون کارمیکندfraxinella
chimney-bar U [نعل درگاه برای شومینه که اغلب از آهن مسطح به شکل اچ یا تی است.]
notebook computer U یک کامپیوتر کوچک به اندازه یک چمدان که از یک نمایش کریستال مایع و مسطح استفاده میکند
plano concave U از یک طرف مسطح و از طرف دیگر مقعر
pack U بسته
connected U بسته
interdependent U به هم بسته
bunged up U بسته
pack box U بسته
grumous U بسته
packaged U بسته
pent U بسته
barred U بسته
stack U بسته
bundling U بسته
package U بسته
fronted U صف بسته
packed بسته ای
stacked U بسته
shook U بسته
kits U بسته
stacks U بسته
bundles U بسته
bundle U بسته
parcels U بسته
packs U بسته
imperforate U بسته
kit U بسته
ice bound U یخ بسته
jellied U بسته
clotted U بسته
packages U بسته
crossed cheque U چک بسته
crossed chaque U چک بسته
corked U بسته
pinioned U کت بسته
packet U بسته
shut U بسته
trusser U بسته
shuts U بسته
uncrossed U بسته
shutting U بسته
strikebound U بسته
closed U بسته
solid U بسته
solids U بسته
logical U یچ بسته
bagful U یک بسته
packets U بسته
curdy U بسته
datagram U یچ بسته
clotty U بسته
fardel U بسته
parcel U بسته
range U عبور کردن مسطح کردن
flattens U مسطح کردن بیمزه کردن
ranges U عبور کردن مسطح کردن
ranged U عبور کردن مسطح کردن
flatten U مسطح کردن بیمزه کردن
bound electron U الکترون بسته
closed system U سیستم بسته
bound charge U بار بسته
blind fold U با چشم بسته
closed system U سازگان بسته
kits U بسته لوازم
kit U بسته لوازم
blocked opening U درگاه بسته
packs U بسته کردن
closed traverse U پیمایش بسته
it is a question of money U موضوع بسته به
closed loop U حلقه بسته
packaged U بسته بندی
close column U ستون بسته
closed area U منطقه بسته
closed group U گروه بسته
closed game U بازی بسته
closed fist U مشت بسته
closed file U فایل بسته
case numbers U شماره بسته ها
locked <adj.> <past-p.> U بسته شده
closed mind U ذهن بسته
food packet U بسته غذایی
closed system U نظام بسته
closed subroutine U زیرروال بسته
closed society U جامعه بسته
closed routine U روال بسته
packages U بسته بندی
gelidity U بسته شدگی
closed network U شبکه بسته
closed file U ستون بسته
closed universe U جهان بسته
right round bracket U پرانتز بسته
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com